«««««🍷میبهـا»»»»»غزل نمره ۳۷۹مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن سرم خوش است و به بانگ بلند میگويم که من نسيم حيات از پياله میجويم عبوس زهد به وجه خمار ننشيند مريد حلقهی دردیکشان خوشخويم شدم فسانه به سرگشتگی که ابروی دوست کشيد در خم چوگان خويش چون گويم گرم نه پير مغان در به روی بگشايد کدام در بزنم چاره از کجا جويم؟ مکن در اين چمنم سرزنش به خودرویی چنان که پرورشم میدهند میرويم تو خانقاه و خرابات در ميانه مبين خدا گواست که هر جا که هست با اويم غبار راهِ طلب کيميای بهروزیست غلام دولت آن خاک عنبرين بويم ز شوق نرگس مست بلندبالایی چو لاله با قدح افتاده بر لب جويمنصیحتم چه کنی ناصحا چو میدانیکه من نه معتقد مرد عافیتجویم بيار می که به فتوای حافظ از دل پاک غبار زرق به فيض قدح فروشويمSupport this podcast at — https://redcircle.com/ravaq/donations
--------
1:11:25
--------
1:11:25
ما نگوییم بد و میل به ناحق نکنیم ۳۷۸
«««««🍷میبهـا»»»»»غزل نمره ۳۷۸فاعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن ما نگوييم بد و ميل به ناحق نکنيم جامهی کس سيه و دلق خود ازرق نکنيم رقم مغلطه بر دفتر دانش نزنيم سر حق بر ورق شعبده ملحق نکنيمعيب درويش و توانگر به کم و بيش بد است کار بد مصلحت آن است که مطلق نکنيم شاه اگر جرعهی رندان نه به حرمت نوشد التفاتش به می صاف مروق نکنيمآسمان کشتی ارباب هنر میشکند تکيه آن به که بر اين بحر معلق نکنيم خوش برانيم جهان در نظر راهروان فکر اسب سيه و زين مغرق نکنيم گر بدی گفت حسودی و رفيقی رنجيد گو تو خوش باش که ما گوش به احمق نکنيم حافظ ار خصم خطا گفت نگيريم بر او ور به حق گفت جدل با سخن حق نکنيمSupport this podcast at — https://redcircle.com/ravaq/donations
--------
1:03:53
--------
1:03:53
ما شبی دست برآریم و دعایی بکنیم ۳۷۷
نمایهی این برنامه عکسیه که برای چرمدوز فرستادهم تا برای لولی لباس بدوزه«««««🍷میبهـا»»»»»غزل نمره ۳۷۷فاعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلنما شبی دست برآريم و دعایی بکنيمغم هجران تو را چاره ز جایی بکنيمدلِ بيمار شد از دست، رفيقان مددیتا طبيبش به سر آريم و دوایی بکنيمآن که بیجرم برنجيد و به تيغم زد و رفتبازش آريد خدا را که صفایی بکنيمخشک شد بيخ طرب راه خرابات کجاستتا در آن آب و هوا نشو و نمایی بکنيم؟در ره نفس کزو سینهی ما بتکده بودتیر آهی بکشانیم و غزایی بکنیممدد از خاطر رندان طلب ای دل ور نهکار صعب است مبادا که خطایی بکنيمسايهی طاير کمحوصله کاری نکندطلب سايهی ميمون همایی بکنيمدلم از پرده بشد حافظ خوشلهجه کجاستتا به قول و غزلش ساز و نوایی بکنيم؟Support this podcast at — https://redcircle.com/ravaq/donations
--------
1:04:41
--------
1:04:41
دوستان وقت گل آن به که به عشرت کوشیم ۳۷۶
«««««🍷میبهـا»»»»»غزل نمره ۳۷۶ فاعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن دوستان وقت گل آن به که به عشرت کوشيم سخن اهل دل است اين و به جان بنيوشيم نيست در کس کرم و وقت طرب میگذرد چاره آن است که سجاده به می بفروشيم خوش هواییست فرحبخش خدايا بفرست نازنينی که به رويش می گلگون نوشيم ارغنون ساز فلک رهزن اهل هنر است چون از اين غصه نناليم و چرا نخروشيم گل به جوش آمد و از می نزديمش آبی لاجرم ز آتش حرمان و هوس میجوشيم میکشيم از قدح لاله شرابی موهوم چشم بد دور که بی مطرب و می مدهوشيم حافظ اين حال عجب با که توان گفت که ما بلبلانيم که در موسم گل خاموشيمSupport this podcast at — https://redcircle.com/ravaq/donations
--------
1:07:23
--------
1:07:23
صوفی بیا که خرقهی سالوس برکشیم ۳۷۵
«««««🍷میبهـا»»»»»غزل نمره ۳۷۵مفعول و فاعلات و مفاعیل و فاعلانصوفی بيا که خرقهی سالوس برکشيموين نقش زرق را خط بطلان به سر کشيمنذر و فتوح صومعه در وجه می نهيمدلق ريا به آب خرابات برکشيمبيرون جهيم سرخوش و از بزم مدعیغارت کنيم باده و شاهد به بر کشيمعشرت کنيم ور نه به حسرت کشندمانروزی که رخت جان به جهانی دگر کشيمسر خدا که در تتق غيب منزویستمستانهاش نقاب ز رخسار برکشيمفردا اگر نه روضهی رضوان به ما دهندغلمان ز روضه و حور ز جنت به درکشيمکو جلوهای ز ابروی او تا چو ماه نوگوی سپهر در خم چوگان زر کشيمحافظ نه حد ماست چنين لافها زدنپای از گليم خويش چرا بيشتر کشيم؟Support this podcast at — https://redcircle.com/ravaq/donations
میترسید بیآنکه بداند میترسد. غمگین بود بیآنکه بداند از چه. میخواست برود، بیآنکه بداند به کجا. دلتنگ بود، بیآنکه بداند برای که. _ پادکست رواق با رویکردی روانشناختی به اگزیستانسیالیسم میپردازه و سادهتر از اسمش، ریشهی بسیاری از احساسات عمیق آدمی رو واکاوی میکنه، غمها، ترسها، آرزوها. هدف رواق کشفِ فردیِ مخاطبان از ابعادِ زیستِ اصیله و من با تکیه بر آثار اروین یالوم، در این مکاشفه همراه شما هستمТавсифи сонетхои Хофиз